با تشکیل سازمان سینمایی، مدیریت سینما از زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا میشود و بهعنوان نهادی مستقل و با بودجهای گسترده به فعالیت میپردازد. در حالی که دولت سیاست کوچکسازی را دنبال میکند و چندین وزارتخانه را با هم ادغام کرده، جداسازی یک معاونت از وزارت ارشاد و تبدیل آن به سازمانی مستقل جالب توجه مینماید. نکته مهم، چگونگی تأسیس این سازمان است و اینکه در مرحله گذار، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده داد که برای تشکیل سازمان سینمایی کشور با کارشناسان و سینماگران مشورت خواهد شد، منتها باید دید این دعوتی عام برای تمام اهالی سینماست یا اینکه قرار است باز هم طیفی خاص مورد توجه قرار گیرند. تجربه تشکیل شورایعالی سینما نشان داد که ارشاد و معاونت سینمایی صرفا گروهی خاص از سینماگران را در تصمیمگیریها مشارکت میدهد؛ گروهی که تنها یکی از طیفهای مختلف و رنگارنگ سینمای ایران را نمایندگی میکند. میان سینماگران محترم راهیافته به شورایعالی سینما، نام فیلمسازی به چشم میخورد که از نیمه دوم دهه 80 فعالیت فیلمسازی حرفهای را آغاز کرده؛ همچنان که میتوان به سینماگران محترم دیگری اشاره کرد که در حالی بهعضویت شورایعالی سینما درآمدهاند که سالها از ساخت آخرین اثر سینماییشان میگذرد.
بیتعارف سینماگرانی که هماکنون عضو شورایعالی سینما هستند، اقلیتی را در سینمای ایران نمایندگی میکنند که البته این اقلیت بودن بهمعنای نادیدهگرفتنشان نباید باشد ولی این هم منطقی نیست که منافع و جایگاه اکثریت برای بهادادن به این گروه کمشمار، نادیده گرفته شود. از سوی دیگر اینکه سازمان سینمایی کشور با همفکری طیفهای مختلف سینمای ایران تشکیل شود، بیش از حد خوشبینانه است و چنین انتظاری دستکم از مدیریت فعلی ارشاد بعید بهنظر میرسد. در شرایطی که مدیریت دولتی سینما به تأسیس اتحادیه تهیهکنندگان همت گماشته و خانه کارآفرینان نیز بهزودی به پشتگرمی معاونت سینمایی تشکیل میشود و این نهادسازیهای موازی بیتعارف برای حذف تشکلهای صنفی شناسنامهدار سینمایی صورت میگیرد، تاسیس سازمان سینمایی کشور تغییری در صورت مسئله ایجاد نمیکند؛ مگر اینکه کشتیبان را سیاستی دگر آمده باشد و تغییر جایگاه مدیریت سینما از معاونت وزیر به معاونت رئیسجمهور با حوادث و اتفاقات دیگری همراه شود.